مقالات
شب عاشورا از زبان امام زین العابدین علیه السلام
[الخرائج و الجرائح] سَعْدٌ عَنِ ابْنِ عِیسَی عَنِ الْأَهْوَازِیِّ عَنِ النَّضْرِ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ عَنِ الثُّمَالِیِّ قَالَ :
قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ سلام الله علیهما :
کُنْتُ مَعَ أَبِی فِی اللَّیْلَةِ الَّتِی قُتِلَ فِی صَبِیحَتِهَا فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ : هَذَا اللَّیْلُ فَاتَّخِذُوهُ جُنَّةً فَإِنَّ الْقَوْمَ إِنَّمَا یُرِیدُونَنِی وَ لَوْ قَتَلُونِی لَمْ یَلْتَفِتُوا إِلَیْکُمْ وَ أَنْتُمْ فِی حِلٍّ وَ سَعَةٍ فَقَالُوا : وَ اللَّهِ لَا یَکُونُ هَذَا أَبَداً فَقَالَ : إِنَّکُمْ تُقْتَلُونَ غَداً کُلُّکُمْ وَ لَا یُفْلِتُ مِنْکُمْ رَجُلٌ قَالُوا : الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی شَرَّفَنَا بِالْقَتْلِ مَعَکَ ثُمَّ دَعَا فَقَالَ لَهُمُ : ارْفَعُوا رُءُوسَکُمْ وَ انْظُرُوا فَجَعَلُوا یَنْظُرُونَ إِلَی مَوَاضِعِهِمْ وَ مَنَازِلِهِمْ مِنَ الْجَنَّةِ وَ هُوَ یَقُولُ لَهُمْ هَذَا مَنْزِلُکَ یَا فُلَانُ ! فَکَانَ الرَّجُلُ یَسْتَقْبِلُ الرِّمَّاحَ وَ السُّیُوفَ بِصَدْرِهِ وَ وَجْهِهِ لِیَصِلَ إِلَی مَنْزِلَتِهِ مِنَ الْجَنَّةِ !
امام زین العابدین سلام الله علیه :
من در آن شبی که پدرم فردای آن شهید شد با آن حضرت بودم ؛ پدرم به یاران خود فرمود : شب فرا رسیده ! شما میتوانید در این تاریکی شب به هر جا میخواهید بروید ؛ زیرا این مردم فقط من را میخواهند و وقتی مرا بکشند با شما کاری نخواهند داشت ! من بیعت خود را از شما پس گرفتم ؛ شما آزاد هستید !
آنان در جواب گفتند : به خدا قسم که ما هرگز دست از یاری تو بر نخواهیم داشت !
پدرم فرمود : همه شما فردا کشته خواهید شد ؛ احدی از شما زنده نخواهد ماند ! ایشان گفتند : خدا را شکر که توفیق کشته شدن در رکاب تو را به ما عطا کرد !
سپس پدرم در حق آنان دعای خیر کرد و فرمود : اکنون سرهای خود را بلند کنید و بنگرید ! آنها سر بلند کردند و جایگاه خویش را در بهشت مشاهده نمودند ! امام حسین علیه السّلام به هر یک از آنان میفرمود : ای فلان ! این منزل تو در بهشت است ! لذا آنها با سینه و صورت خود از نیزه و شمشیرها استقبال میکردند تا به منزل گاه بهشتی خود برسند !
بحارالانوار، ج۴۴،ص۲۹۸،ح۳
- توضیحات
- نوشته شده توسط محسن شاهنگیان
- بازدید: 307